مناجات

امروز تو تلویزیون یک فیلمی دیدم که توش یک صحنه از شب قدر نشون داد نمیدونم چکارم شد انگار به پرواز دراومدم یاد شبایه قدری افتادم که می رفتم مسجد. اشک تو چشمام جمع شد آخه الان پنج شش ساله که هر سال شبای قدر از خدا یه چیزیرو میخوام از خدا همیشه خواستم که منو به تنها عشقه زندگیم برسونه.دلم میخواد که خدا اونقدر بهم عمر بده که امسالم بتونم تو این مراسم شرکت کنم بخدا واسه ی اون شبا لحظه شماری میکنم واسه اون لحظه ای که قرآن رو رویه سر میذارنو قسم میدنو میگن:به علیٍ،بالحسنٍ،به فاطمهٍ...........

خاکم نکنید

خاکم نکنید

هنوز عشقم رو ندیدم

این همه آماده شدم

یه کفن دورم کشیدم

تابوت منو بذارید اونم بگیره

حس کنم عاشقمه

وقتیکه گریش می گیره

اشکای اونو کی بجای من کنه پاک

خداحافظ عشقم

که منو بردن زیر خاک

خاکم نکنید

بذارید اونم ببینه

پیکره آشفته ی من

بی رمق روی زمینه

خاکم نکنید

بهش بگید حالا که مردم

توی این جشن خشکو خالی

اونو به خدا سپردم

بعد رفتن من

روز تنهاش نذارید دو سه

روی سنگ قبرم

آیینه و شمدون بذارید

میبینی چی شد

عشق ما با تو

عاشق تو مُرد


یاد من می ماند

یاد من می ماند

که سر پیچ بهشت

نظری هم به جهنم بکنم

که اگر آن لحظه

اشک چشم تو سرازیر شود

به خدا خواهم گفت:

که مرا جای تو کیفر بدهد.

یاد من می ماند

که اگر من به جهنم رفتم

به سر پیچ بهشت نظری هم بکنم

تا که خندیدن زیبای تو را

لحظه عشق تماشا بکنم

همچنان می دانم

که در آن لحظه مرا یاد تو نیست

چون خودم می دانم

که تو در داشتن مهر و وفا مسکینی

عجبی نیست سر پیچ بهشت

به تماشای شکنجه دادنم بنشینی.

 

نيمه پنهان

دلم از روز اول در پي چشمان تو بود

من عاقل همه شب شاعر نادان تو بود

خود اگر زخم زصد خنجر فولادي داشت

همه جا دست دعا...در پي درمان تو بود

من خو كرده به هر غربت غم مي ديدم

دل غمگين من از گوشه نشينان تو بود

به گمانت كه كوير دل تنها شده ام

همه عمر فقط تشنه ي باران تو بود؟

كاش اي كاش كه قلب تو مرا مي فهميد

عشق يعني:دل من سخت پشيمان تو بود

عاشقي پرچم خود بر سر قله زدن است...

...و صعودي كه فقط قله آسان تو بود

تو مرا خط زده اي تا برسم آخر خط

غافل از آنكه غزل نقطه ي پايان تو بود

دلم گرفته

مي دوني گلم وقتي نيستي اين دلم ميشه غمگين وخسته

دوتاچشماي گريونم اگه بري كم كم ميشه بسته

آسمون بي تومي باره دلم ازبارون بيزاره 

دل من اي بيچاره

ببين روزاي تكراري ياشبهاي بي قراري 

اينارو واسم خاطره مي زاري

نمي خوام هيچكي بدونه دل من واسه چي مي خونه

دل من اي ديوووووووووووونه

ديوونه دل بيقراره آروم نداره تورودوست داره

مي مونه باتوهميشه بي توهميشه منزوي ميشه

بگودوستم داري نمي ري هيچ وقت تو

آخه جزتونمي خوام من هيچ كس رو 

بدون دوست دارم خيلي خاطرتومي خوام  

من تااون سردنيابه خاطرتوميام 

فكرنكن توروازيادم ميره

اين دل منه كه بازم پيش توگيره